چندکلمه درددل باخدا


من وخدا


کوچیک تر که بودم فکرمیکردم بارون اشک


خداست!!!!!!!!!!!!!!ولی مگه خدا هم گریه میکنه؟

چرا باید دل خدا بگیره؟دوست داشتم زیر بارون قدم

بزنم تا بوی خدا رو حس کنم،اشک خدارو تو یه

کاسه جمع کنم تا هروقت دلم گرفت کمی بنوشم

تا پاک و آسمانی شوم.آسمان که خاکستری

میشد دل منم ابری می شد حس میکردم که آدما

دل خدارو شکستند و یا از یاد خدا غافل شدند.

همه میگفتند:"باران رحمت خداست"ولی حس

کودکانه من می گفت:.........خدا دلش گرفته و

از دست آدم بدا داره گریه میکنه!!


ای خدا جون یعنی زمانی که بارون میباره دلت تو هم از دست ما آدمای بد

گرفته و گریه میکنی؟

پس اگر تو هم دلت میگیره وگریه میکنی؟پس ما کجا بریم و 

درودلمونو با

کی در میون بذاریم ؟

 


نظرات شما عزیزان:

مینا
ساعت23:27---15 شهريور 1391
اشکم در اومده نسیبه جان دیگه نمیتونم بخونم واسم دعا کن
به منم سر بزن نظرتو ببینم خیلی خوشحال میشم


عاطفه
ساعت21:00---27 مهر 1390
وااااااااااای سلام نسیبه جون.این مطلبت خیلی قشنگه.ببخشید که سر نزدم این روزا وقت سرخاروندن هم ندارم.
تو هم نامردی میکنی سر نمیزنیااااااا
ولی از این به بعد بیشتر میام
بایــــــــــــــ


بشار
ساعت19:54---27 مهر 1390

آخه همسرم هم مثل ذوستام فرشته هست و ...


بشار
ساعت11:50---27 مهر 1390

خدایا !
خطا از من است ...
میدانم ...
از من که سالهاست گفته ام " ایاک نعبد " اما به دیگران دلسپرده ام ...
از من که سالهاست گفته ام " ایاک نستعین " اما به دیگران تکیه کرده ام ...
اما تو رهایم نکن !


زهرا
ساعت20:37---26 مهر 1390
بدو نامرد سر نمیزنی آپم.......!

بهداد
ساعت23:51---21 مهر 1390
سلام شرمنده دیر رسیدم ÷س تولدتون بوده تبریک میگم

مریم
ساعت19:53---18 مهر 1390
یه وقت به ما سر نزنی!خدا گریش میگیره!

بشار
ساعت10:23---18 مهر 1390

سوگند

به لبت ٬ به گیسوانت ٬ به کمان ابروانت ٬ به فسون دیدگانت ٬ به قشنگی لبانت ٬ به سپیدی دهانت ٬ به دل سخت چو سنگت ٬ به دو چشم سبز رنگت ٬ به نوای تار و چنگت ٬ به جمال آب و رنگت ٬ به دو گفته ی قشنگت ...
که ترا ز جان پرستم !
به قطار کاروانها ٬ به امیر ساربانها ٬ به عروس آسمانها ٬ به صدای نیستانها ٬ به نشاط باغبانها ٬ به صفای گلستانها ...
که ترا زجان پرستم !
به خدای کس ندیده ٬ به قشنگی دو دیده ٬ به غمی کز تو رسیده ٬ به شب نور و سپیده ٬ به عناب خوش بریده ...
که ترا زجان پرستم !
به کمال روح انسان ٬ به حیات جسم و حیوان ٬ به تمام اهل کیهان ٬ به صدای رعد و طوفان ٬ به نسیم عهد و پیمان ...
که ترا زجان پرستم !
به خدای جسم و روحم ٬ به خدای آسمانها ٬ به تمام کهکشانها ٬ به ستارگان روشن ٬ به نگاه پر شکوهت ٬ به قدوم خاک پایت ٬ به کبودی افق ها ...
که ترا زجان پرستم !
به سپیدی سپیده ٬ به گل و گیاه و صحرا ٬ به سکوت دریای احمر ٬ به غریو شهر بابل ٬ به بهار فصل هستی ٬ به لبان سرخ و مرطوب ٬ به خروش موج دریا ٬ به شکوه کوه الوند ٬ به چمن به دشت و جلگه ...
که ترا زجان پرستم !
به تمام عشق هستی ٬ به تمام آرزوها ٬ به تمام خاک دنیا ٬
به خدا اگر بخندم ٬
به خدا اگر بنالم ٬
توئی آخرین نگاهم ٬
توئی آخرین بهارم ٬
که توئی بهار عمرم ...


بهداد
ساعت23:35---17 مهر 1390
سلام بسیار زیبا بود

بهداد
ساعت23:34---17 مهر 1390
سلام بسیار زیبا بود

آدم زمینی
ساعت14:14---17 مهر 1390
میلاد نور هشتمین ، رضای آل محمد بر جهانیان بویژه شیعیان راستین آن حضرت مبارک باد

بشار
ساعت13:42---17 مهر 1390

میلاد رضای خدا مبارک باد !


علی
ساعت10:37---16 مهر 1390
قشنگ بود نسیبه خانوم
بازم شما سر نمیزنینا
به اون یکی وبلاگتون رفتمو نظر گذاشتم چند روز پیش ولی انگار به اونم سر نمیزنین
به هر حال بازم اوووووومدم
راستی،قالب جدید مبارک.خیلی قشنگه


بشار
ساعت10:29---14 مهر 1390

خدایا !

دستهایت را بگشا

بگذار حس هم آغوشی را با تو تجربه کنم

بگذار گرمای تنت، یخهای وجودم را آب کند

بگذار یکی شویم

عطشم را تو سیراب کن

دستهایت را بگشا

و بگذار

در آغوش امنت آرام بگیرم ...



ABAR
ساعت14:46---11 مهر 1390
سلام مرسی از حضورت وتشکر از وب خوبت ریباست

بازم پیش ما بیا
WWW.ABAR.TK


پرنیان
ساعت13:17---11 مهر 1390
خداوند بی نهایت است

به قدر نیاز تو فرود می آید

به قدر آرزوی تو گسترده می شود

و به قدر ایمان تو کارگشاست


آدم زمینی
ساعت12:11---11 مهر 1390
من فکر می کنم خدا برای اینکه ما بهتر بتونیم درکش کنیم یه نمونه ملموس و قابل درک از خودش روی زمین برای ما گذاشته بنام مادر .
و ما مثل بچه هائی هستیم که گاهی سر به راهیم و گاهی شلوغ و بازیگوش . مادر ممکنه گاهی از شیطنت های بچه ها دلش بگیره و یا عصبانی بشه و حتی تنبهشون کنه ولی در هر حال دوستشون داره و حتی وقتی خودش دلش گرفته باشه میشه سر روی شونه مهربونش گذاشت و یه دل سیر گریه کرد


بشار
ساعت11:09---11 مهر 1390

یار وداع میکند تاب وداع یار کو ؟
وعده ی وصل می دهد طاقت انتظار کو ؟


نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





| یک شنبه 10 مهر 1390برچسب:,| 18:52 | نسیبه |